مرعشی، تاجزاده را آچمز کرد/ لاپوشانی یک خیانت سیاسی!
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۱۱۵۹۳
برخی اصلاحطلبان در تکاپو هستند تا پروژه خیانتبار "تحریم انتخابات" را لاپوشانی کنند و کاهش مشارکتی که خود قصد آن دارند را به گردن نظام سیاسی بیاندازند.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
لاپوشانی یک خیانت سیاسی!
محمدرضا خبّاز، فعال چپ و از مقامات دولت روحانی در بخشی از یک مصاحبه که روزنامه آرمان ملی آنرا منتشر کرد در اشاره به انتخابات پیش رو و رفتار امتناعی اصلاحطلبان گفته است:
"اصلاحطلبان که امیدی جز صندوق نداشتند دیگر امیدی به صندوق هم ندارند، چراکه رفتار برخی نشان داده که حتی قصد دارند همان تعداد اندک از اصلاح طلبان هم اجازه ورود به انتخابات نداشته باشند!"[1]
* انتظار این بود که آقای خبّاز که جزو چپهای نجیب محسوب میشوند، به جای این آسمان و ریسمان کردن اما با مردم روراست بودند و از پروژه "تحریم انتخابات" که در ستاد اصلاحات پخت و پز شده حرف میزدند.
اما آقای خبّاز به هر دلیلی این کار را نکرده و ترجیح داده برای رفتار امتناعی اصلاحطلبان نسبت به انتخابات (همان تحریم انتخابات)؛ لاپوشانی و دلیلتراشی کند.
جدای از این دروغ و فرض بر اینکه خباز هم بهانه نامزد نداشتن اصلاحطلبان در انتخابات را باور کرده باشد اما این بهانه نیز یک پاسخ محرز دارد و آن اینکه صندوق رأی حذف شدنی نیست و جریانی که میگوید من نامزدی در انتخابات ندارم یا کسانی نمیخواهند من به انتخابات بیایم؛ باید در انتخابات مشارکت کند و به "نامزد نزدیک" رأی بدهد.
دقیقا نظیر رفتاری که اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 انجام دادند و با اینکه نامزد رسمی نداشتند اما از شیخ حسن روحانی حمایت کردند و البته پیروز هم شدند.
***
مرعشی، تاجزاده را آچمز کرد
حسین مرعشی، دبیر کل حزب کارگزاران به تازگی در بخشی از یک مصاحبه که انصافنیوز آنرا منتشر کرد در اشاره به انتخابات گفته است: باید این مساله را متوجه شویم که بهبود با خواستههای حداکثری جهت رسیدن به تفاهم ملی امکانپذیر نیست. باید بر اساس خواستههای حداقلی یک تفاهم ملی را ایجاد کرد.
او سپس در تشریح مساله دستاندازهای رسیدن به تفاهم ملی از راه «خواستههای حداقلی» به مطالبات برخی چهرههای اصلاحطلب اشاره میکند و میگوید: خیلی از دوستان اصلاحطلب مانند آقای مهندس موسوی و آقای تاجزاده نظرشان به این سمت تمایل پیدا کرد که با این قانون اساسی و ولایت فقیه نمیشود دیگر کار مهمی انجام داد. خب سوال این است که آیا میتوانید ولایت فقیه را تغییر دهید؟ خب اگر میتوانستید تا حال تغییر داده بودید. پس نمیتوانید. حال چون نمیتوانید این را نیز نمیپذیرید که کشور با این قانون اساسی و ولایت فقیه جلو برود؟! -آیا- باید روزبهروز کشور ضعیفتر شود؟ یا اینکه طرحی را مطرح کنیم که اگر خواسته شما اجرایی نیست حداقل رفاه مردم و خواست آنها تامین شود.
مرعشی میافزاید: اگر نمیتوانیم سیاست داخلی را تغییر اساسی دهیم حداقل اقتصاد کشور را بهبود ببخشیم. من در تلاشم که برای انتخابات سال ۱۴۰۴ تفاهمی بر مبنای حداقلها طراحی کنیم و به سمتی برویم که با یک انتخابات سازنده، دوباره نشاط سیاسی به جامعه برگردد و تمام رنجیدگیهایی که مردم احساس میکنند مرتفع شود و کشور به سمت بهبود حرکت کند.[2]
*درباره سخنان آقای مرعشی باید به چند نکته توجه کرد:
یکم_ مرعشی سؤال صحیحی را از حامیان اصلاحات ساختاری پرسیده که پاسخش میتواند چهره کریه براندازی را از پشت ماسک اصلاحات ساختاری آشکار سازد.
چه اگر امثال موسوی و تاجزاده راست میگویند که رجل سیاسی هستند نه بانی آشوب؛ پس حال که از نظر آنها مسیری در اصلاح نیست اما باز هم باید به فکر مردم بود و در چارچوب ساختار موجود کاری کرد که به نفع مردم باشد.
مگر اینکه در پس ذهن تاجزاده و موسوی گزینه "خیابان" باشد که به نظر میرسد، هست!
(دقت شود که این تحلیل در پارادایم اصلاحطلبی مطرح میشود و گرنه ولایت فقیه خود سرچشمه اصلاح در یک نظام سیاسی و از بین برنده بنبستها در هر زمینهای است. لکن بانیان آشوب قصدی برای فهمیدن ندارند.)
دوم_ باید به این نکته دقت کرد که مرعشی و حزب متبوع او یکی از چند نحله اصلاحطلبی هستند که در مقابل تز "تحریم انتخابات" قیام کردهاند و این یک اقدام مغتنم است.
از همین روست که صحبتهای مرعشی باید مورد حمایت قرار گیرد زیرا این حمایت ضمن اینکه مقوّم مشارکت خواهد بود؛ رسواکننده "چپهای تحریمی و بانیان آشوب" نیز هست.
***
1_ https://www.armanmeli.ir/fa/tiny/news-1086935
2_ http://www.ensafnews.com/475362
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت حسین مرعشی اصلاح طلبان چپ های تحریمی تحریم انتخابات وبلاگ مشرق صندوق رای انتخابات مشارکت حداکثری مردم مشرق نیوز محمدرضا خباز حسن روحانی براندازی مصطفی تاجزاده میرحسین موسوی بانیان آشوب اسلحه خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت تحریم انتخابات اصلاح طلبان ولایت فقیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۱۱۵۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/